سال نو مبارک

logo سوالات پیش از خرید نیکولند
سوالات پرتکرار

سلام به روی ماهت

جواب سوالات رو میتونی اینجا پیدا کنی

اگر نبود میتونی بهمون زنگ بزنی، خوشحال میشیم صدای زیبات رو بشنویم

کالاهای موردنظرت رو به سبدخریدت اضافه کن، شماره موبایلت رو وارد کن، نوع ارسالت رو انتخاب کن، آدرست رو وارد کن، نحوه پرداختت رو انتخاب کن، بعد از تکمیل خرید و پرداخت، ازطرف سایت نیکولند برات پیامک ثبت سفارش میاد.

هزینه ارسال با پست پیشتاز به سراسر ایران 45000 تومان

هزینه ارسال با پیک فقط مخصوص تهران 59000 تومان

اگر پست رو انتخاب کردی، دو تا شش روزکاری بعد از ثبت سفارش بسته به دستت میرسه.

و اگر پیک رو انتخاب کردی، در زمان انتخابی خودت بسته به دستت میرسه.

جواب سوالتو پیدا نکردی؟

بهمون زنگ بزن

44167250 - 021

قصه های دفتر حاشیه دار رنگی دخترک و روباه

دوشنبه ۱ فروردین ۱ ساعت ۱۲:۰۰:۰۰
قصه های دفتر حاشیه دار رنگی دخترک و روباه

قصه اول: بامبی، دخترک و ماجرای توله

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

قسمت اول: بامبی، خرس کوچولوی مهربان، دوچرخه‌ی سبز رنگش را در دل جنگل می‌راند. ناگهان صدای گریه‌های بلندی شنید. بامبی دوچرخه‌اش را کنار درخت بلوط پارک کرد و دنبال صدا رفت.
قسمت دوم: در میان بوته‌ها، دختر کوچولویی را دید که نشسته و گریه می‌کند. بامبی با مهربانی پرسید: «سلام کوچولو! چرا گریه می‌کنی؟ چیزی شده؟» دخترک با چشمان اشکی به بامبی نگاه کرد و گفت: «روباه حیله‌گر توله‌ام را دزدیده است. حالا تنها مانده‌ام.»
قسمت سوم: بامبی دلش برای دخترک سوخت. او به دخترک گفت: «نترس کوچولو، من به تو کمک می‌کنم توله‌ات را پیدا کنی.» بامبی و دخترک دست در دست هم گذاشتند و به دنبال روباه رفتند.
قسمت چهارم: در راه، یک پرنده‌ی رنگارنگ از بالای سرشان پرواز کرد. پرنده با صدایی شاد گفت: «سلام بامبی! کجا می‌روید؟» بامبی ماجرا را برای پرنده تعریف کرد. پرنده گفت: «من روباه را دیده‌ام که به سمت رودخانه رفته است.»
قسمت پنجم: بامبی و دخترک با سرعت به سمت رودخانه دویدند. کنار رودخانه، روباه حیله‌گر را دیدند که توله را در آغوش گرفته بود. دخترک با دیدن توله‌اش فریاد زد: «توله من!» روباه ترسید و توله را رها کرد و به سرعت فرار کرد.
قسمت ششم: دخترک با شادی به سمت توله‌اش دوید و او را در آغوش گرفت. او با خوشحالی به بامبی نگاه کرد و گفت: «خیلی ممنونم بامبی! تو خیلی مهربانی.» بامبی هم خوشحال بود که توانسته به دخترک کمک کند.
قسمت هفتم: بامبی و دخترک همراه با هم به سمت خانه‌ی دخترک رفتند. در راه، بامبی برای دخترک از ماجراهایش در جنگل تعریف کرد و دخترک هم برای بامبی از بازی‌هایش با توله‌اش گفت. آن‌ها خیلی زود با هم دوست شدند. وقتی به خانه‌ی دخترک رسیدند، مادر دخترک از دیدن آن‌ها خیلی خوشحال شد. او از بامبی تشکر کرد و برایش یک سبد میوه‌ی خوشمزه آورد. بامبی و دخترک با هم میوه‌ها را خوردند و به بازی پرداختند. از آن روز به بعد، بامبی و دخترک دوست‌های صمیمی شدند. آن‌ها هر روز با هم در جنگل بازی می‌کردند و به یکدیگر کمک می‌کردند. بامبی یاد گرفت که همیشه باید به دوستانش کمک کند و دخترک هم یاد گرفت که به دیگران اعتماد کند.

داستان زرافه مهربان، دختر کوچولو و روباه حیله‌گر

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

قسمت اول: در دل جنگلی سرسبز و زیبا، زرافه‌ای با گردن بلند زندگی می‌کرد. یک روز آفتابی، زرافه در حال قدم زدن در جنگل بود که ناگهان دختر کوچولویی را دید که با روباه حیله‌گری بازی می‌کرد. دختر کوچولو موهای طلایی و چشمان آبی زیبایی داشت و روباه با موهای نارنجی و دمی پف کرده، حیوانی زیرک و حیله‌گر به نظر می‌رسید.
قسمت دوم: روباه با صدای نرم و شیرینی به دختر کوچولو گفت: “سلام دختر کوچولو! آیا دوست داری یک هدیه‌ی زیبا داشته باشی؟” دختر کوچولو با خوشحالی گفت: “بله، خیلی دوست دارم.” روباه ادامه داد: “اگر به من یک شیرینی بدهی، من برایت یک هدیه‌ی جادویی می‌آورم.” دختر کوچولو بدون اینکه به حرف‌های روباه شک کند، از جیبش یک شیرینی بیرون آورد و به روباه داد.
قسمت سوم: روباه شیرینی را با لذت خورد و بعد با خنده‌ای شیطنت‌آمیز گفت: “متشکرم دختر کوچولو! هدیه‌ی تو خیلی خوشمزه بود.” دختر کوچولو با تعجب به روباه نگاه کرد و پرسید: “پس هدیه‌ی من کجاست؟” روباه با خنده‌ای بلند گفت: “هیچ هدیه‌ای وجود ندارد! من فقط خواستم شیرینی تو را بخورم.” دختر کوچولو با ناراحتی شروع به گریه کردن کرد.
قسمت چهارم: زرافه که همه این صحنه‌ها را دیده بود، با قدم‌های آهسته به سمت آن‌ها رفت و با مهربانی به دختر کوچولو گفت: “چرا گریه می‌کنی؟” دختر کوچولو با بغض به زرافه گفت: “روباه حیله‌گر شیرینی من را خورد و به من هیچ هدیه‌ای نداد.” زرافه با تأسف سرش را تکان داد و به روباه نگاه کرد. روباه با دیدن زرافه، ترسید و به سرعت از آنجا فرار کرد.
قسمت پنجم: زرافه به دختر کوچولو گفت: “دختر کوچولو، نباید به حرف‌های هر کسی اعتماد کنی. بعضی از افراد مانند روباه، حیله‌گر هستند و فقط به فکر خودشان هستند. همیشه باید مراقب اطرافت باشی.” دختر کوچولو با دقت به حرف‌های زرافه گوش داد و سرش را تکان داد. او فهمید که زرافه حق دارد و نباید به هر کسی اعتماد کند.
قسمت ششم: زرافه برای اینکه دختر کوچولو را خوشحال کند، برایش یک گل زیبا چید و به او داد. دختر کوچولو با دیدن گل، لبخند زد و از زرافه تشکر کرد. از آن روز به بعد، دختر کوچولو همیشه مراقب بود و به حرف‌های غریبه‌ها اعتماد نمی‌کرد. او فهمید که دوستی واقعی بر پایه اعتماد و صداقت است.
قسمت هفتم: دختر کوچولو و زرافه بهترین دوستان شدند. آن‌ها هر روز با هم بازی می‌کردند و از بودن در کنار هم لذت می‌بردند. زرافه به دختر کوچولو چیزهای زیادی درباره جنگل و حیوانات آن یاد می‌داد و دختر کوچولو هم برای زرافه قصه می‌گفت و شعر می‌خواند. یک روز، دختر کوچولو به زرافه گفت: “زرافه، تو بهترین دوست من هستی. من همیشه به تو اعتماد دارم.” زرافه با لبخندی بزرگ گفت: “من هم تو را دوست دارم. همیشه به یاد داشته باش که دوستی واقعی، با ارزش‌ترین چیز در دنیاست.”

داستان فیل و دخترک مهربان و روباه حیله‌گر

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

قسمت ۱: ستاره، دخترک مهربان، در جنگل قدم می‌زد. او عاشق حیوانات بود و همیشه به آن‌ها غذا می‌داد.
قسمت ۲: یک روز، صدای گریه‌های بلندی شنید. او به سمت صدا رفت و دید که یک روباه حیله‌گر، یک بز کوچولو را گوشه‌ای گیر انداخته و به او زور می‌گوید.
قسمت ۳: ستاره با صدای بلند فریاد زد: “روباه بدجنس، به بز کوچولو آزار نرسان!” روباه از ترس کمی عقب رفت. ستاره به بز کوچولو نزدیک شد و او را در آغوش گرفت. بز کوچولو از ترس می‌لرزید.
قسمت ۴: ستاره به روباه گفت: “اگر دوباره به حیوانات آزار برسانی، به بزرگ‌ترها می‌گوییم.” روباه با خجالت سرش را پایین انداخت و از آنجا رفت.
قسمت ۵: بز کوچولو از ستاره تشکر کرد و گفت: “خیلی ممنونم که نجاتم دادی.” ستاره لبخندی زد و گفت: “خواهش می‌کنم. همه ما باید به همدیگر کمک کنیم.”
قسمت ۶: ستاره و بز کوچولو با هم دوست شدند. آن‌ها هر روز با هم بازی می‌کردند و به همدیگر کمک می‌کردند.
قسمت ۷: بز کوچولو به ستاره یاد داد که چگونه از گیاهان جنگل برای درست کردن داروهای گیاهی استفاده کند و ستاره هم به بز کوچولو یاد داد که چگونه از خودش در برابر حیوانات وحشی محافظت کند. نکته آموزنده: همیشه باید از کسانی که ضعیف‌تر هستند، دفاع کنیم.

داستان نامه برای دختر و روباه

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

قسمت اول: خرگوش کوچولو با دلشوره و هیجانی وصف‌ناپذیر به سمت خانه‌ی دوستش دوید. او می‌خواست برای دوست صمیمی‌اش و روباه زیرک و باهوش، نامه‌ای بنویسد.
قسمت دوم: یاد روزهایی افتاد که آن‌ها با هم لحظات خوشی را سپری کرده بودند. روباه با داستان‌های شیرین و پندآموزش، همیشه آن‌ها را سرگرم می‌کرد.
قسمت سوم: خرگوش کوچولو به یاد آن روزی افتاد که روباه داستان روباه مکار و کلاغ را برایشان تعریف کرده بود. روباه با صدایی جذاب و لحنی شیرین، داستان را آنقدر جالب تعریف کرده بود که خرگوش کوچولو و دختر کوچولو از خنده غش می‌کردند.
قسمت چهارم: روباه مکار با هوش و زیرکی‌اش توانسته بود کلاغ ساده‌لوح را فریب دهد و پنیر او را بدزدد. این داستان به آن‌ها یاد داده بود که همیشه باید هوشیار باشند و به هر کسی اعتماد نکنند.
قسمت پنجم: خرگوش کوچولو قلم را برداشت و شروع به نوشتن نامه کرد. او می‌خواست از دوستش و روباه تشکر کند و به آن‌ها بگوید که چقدر آن‌ها را دوست دارد.
قسمت ششم: در نامه‌اش نوشت: «دوست خوبم و روباه زیرک، یادتان می‌آید آن روزی که روباه برای ما داستان روباه مکار و کلاغ را تعریف کرد؟ تو خیلی باهوشی و روباه هم خیلی داستان‌گو است. داستان‌های روباه همیشه خیلی جالب و آموزنده است. من آن داستان را خیلی دوست داشتم و همیشه به یاد دارم که روباه مکار با هوش و زیرکی‌اش توانست به هدفش برسد.»
قسمت هفتم: خرگوش کوچولو به این فکر می‌کرد که دختر کوچولو و روباه الان مشغول چه کاری هستند. شاید آن‌ها هم مانند خرگوش کوچولو، به یاد روزهای خوش گذشته افتاده باشند. خرگوش کوچولو امیدوار بود که نامه‌اش را بخوانند و آن را دوست داشته باشند. بعد از نوشتن نامه، خرگوش کوچولو آن را با دقت تا کرد و در یک پاکت کوچک و زیبا گذاشت. روی پاکت، نقاشی کوچکی از یک خرگوش، یک دختر و یک روباه کشید که با هم در حال خندیدن بودند. سپس، پاکت را برداشت و به سمت صندوق پستی دوید. وقتی به صندوق پستی رسید، نامه را داخل آن انداخت و با خیالی آسوده به خانه برگشت. او در طول راه، به همه چیزهایی که با دختر کوچولو و روباه تجربه کرده بود فکر می‌کرد. او فهمید که دوستی، مهم نیست با چه کسی باشد، همیشه ارزشمند است.

داستان شیر، دختر و روباه زیرک

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

1. شیر با چشمانی درخشان به دختر کوچولو و روباه زیرک نگاه کرد و ادامه داد: “آن کیک، بزرگ‌تر از هر چیزی بود که تا به حال دیده بودم. روی آن تکه‌های میوه‌های رنگارنگ و شکلات‌های براق بود. بوی آن تمام ماه را پر کرده بود.” دختر کوچولو با شور و شوق گفت: “حتما خیلی خوشمزه بوده! من عاشق کیک‌های شکلاتی هستم.” روباه با چانه‌ای به علامت فکر کردن، گفت: “شاید آن کیک جادویی بوده و می‌توانستیم هر آرزویی که داشتیم را برآورده کند.”
2. شیر خندید و گفت: “ایده جالبی است، روباه! اما فکر می‌کنم کیک‌های واقعی هم می‌توانند خیلی خوشمزه باشند. شاید بتوانیم با هم یک کیک درست کنیم.” دختر کوچولو با خوشحالی دست زد و گفت: “آره! بیایید یک کیک درست کنیم!” روباه با زیرکی گفت: “اما ما به مواد لازم برای درست کردن کیک نیاز داریم. شاید بتوانیم از جنگل چیزهایی پیدا کنیم.” شیر با تامل گفت: “فکر خوبی است. ما می‌توانیم از میوه‌هایی که در جنگل می‌رویند استفاده کنیم و با هم یک کیک میوه‌ای درست کنیم.”
3. آنها با هم به جنگل رفتند. دختر کوچولو توت‌های قرمز و آبی را جمع می‌کرد، روباه آجیل و دانه‌های مختلف پیدا می‌کرد و شیر هم شاخه‌های خشک را برای درست کردن آتش جمع می‌کرد. بعد از اینکه مواد لازم را جمع کردند، به سمت یک رودخانه کوچک رفتند تا آب تمیز بیاورند. دختر کوچولو با احتیاط یک ظرف کوچک را پر از آب کرد و به سمت بقیه برگشت.
4. آنها با هم یک آتش کوچک روشن کردند و روی سنگ‌های گرم، میوه‌ها و آجیل‌ها را پختند. سپس همه مواد را با هم مخلوط کردند و یک کیک خوشمزه درست کردند. وقتی کیک آماده شد، همه با هم آن را خوردند و از طعم خوش آن لذت بردند. دختر کوچولو با خوشحالی گفت: “این بهترین کیکی است که تا به حال خورده‌ام!” روباه با لبخندی گفت: “من هم همینطور فکر می‌کنم. همکاری کردن خیلی لذت‌بخش است.”
5. شیر با تکان دادن سرش گفت: “بله، همکاری کردن باعث می‌شود کارها راحت‌تر و لذت‌بخش‌تر شود. ما با هم توانستیم یک کیک خوشمزه درست کنیم، حتی بهتر از کیکی که در خواب دیده بودم.”
6. داستان شیر، دختر و روباه به ما می‌آموزد که همیشه راه‌های جدیدی برای رسیدن به هدف‌هایمان وجود دارد و با همکاری و تلاش می‌توانیم به هر چیزی که می‌خواهیم برسیم. مهم نیست که خواب‌هایمان چقدر بزرگ باشند، با کمی خلاقیت و تلاش می‌توانیم آنها را به واقعیت تبدیل کنیم.
شما تا حالا چه خواب‌های عجیبی دیده‌اید؟ اگر بتوانید هر چیزی را در خواب ببینید، دوست دارید چه چیزی را ببینید؟ چرا خواب‌ها مهم هستند؟

داستان روباه و خرس مهربان

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

روباه با بادکنک‌های رنگارنگش از میان درختان بلند جنگل عبور می‌کرد. آفتاب ملایم بر برگ‌های سبز می‌تابید و سایه‌های زیبایی روی زمین می‌انداخت. روباه احساس می‌کرد که در یک دنیای رویایی قدم می‌زند.
ناگهان، چشمش به درخت بلوط بزرگی افتاد که زیر آن، خرس مهربانی نشسته بود. خرس با موهای قهوه‌ای براق و چشمان مهربانش، مشغول خوردن عسل شیرین بود. روباه با احتیاط به سمت خرس رفت و با صدایی آرام گفت: «سلام دوست عزیز! می‌توانم کمی از عسل خوشمزه تو بخورم؟»
خرس با لبخند بزرگی به روباه نگاه کرد و گفت: «البته که می‌توانی! تو مهمان من هستی.» او یک گلدان کوچک عسل را به روباه داد و گفت: «لطفا هر چقدر که دوست داری بخور.»
روباه با خوشحالی از عسل خرس خورد. عسل شیرین و دلچسب بود و خستگی راه را از تن روباه بیرون برد. روباه به خرس گفت: «عسلت خیلی خوشمزه است. از کجا این عسل را آورده‌ای؟»
خرس با افتخار گفت: «من خودم این عسل را درست می‌کنم. زنبورهای کوچولویی در کندوی من زندگی می‌کنند و برای من عسل می‌سازند. آن‌ها سخت کار می‌کنند تا این عسل خوشمزه را تولید کنند.»
روباه به زنبورهای کوچکی که در اطراف کندو پرواز می‌کردند، نگاه کرد و گفت: «زنبورها خیلی باهوش و زحمتکش هستند.» خرس سرش را تکان داد و گفت: «بله، آن‌ها هستند. ما باید از آن‌ها تشکر کنیم.»
در همین حین، زرافه بلندقد و خرگوش بانمک از بالای تپه‌ای به آن‌ها نگاه می‌کردند. زرافه با صدای بلند گفت: «خرس خیلی مهمان‌نواز است. او همیشه به همه کمک می‌کند.» خرگوش هم با تکان دادن گوش‌هایش گفت: «من هم دوست دارم مثل خرس مهربان باشم.»

داستان خرس کوچولو و دختر و روباه

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

خرس کوچولو با هیجان کتابش را ورق زد. امروز قصه جالبی از یک دختر کوچولو و یک روباه می‌خواند. او همیشه به داستان‌هایی که در آن‌ها حیوانات و انسان‌ها با هم دوست می‌شدند علاقه داشت. در این داستان، دختری به نام آنا در جنگلی زیبا زندگی می‌کرد. آنا عاشق حیوانات بود و هر روز به جنگل می‌رفت تا با آن‌ها بازی کند. یک روز، آنا روباهی را دید که در گوشه‌ای نشسته و به او نگاه می‌کند. همه می‌گفتند که روباه حیوان خطرناکی است و نباید به او نزدیک شد. اما آنا احساس می‌کرد که این روباه مهربان است. آنا با احتیاط به سمت روباه رفت. روباه از او نترسید و به آرامی به سمت آنا آمد. آنا به روباه یک تکه نان داد. روباه با لذت نان را خورد و به آنا نگاه کرد. از آن روز به بعد، آنا و روباه هر روز با هم بازی می‌کردند. آن‌ها با هم در جنگل می‌دویدند، از روی درختان بالا می‌رفتند و با هم پنهان می‌شدند.
آنا به روباه اسم "نارنجی" داد. نارنجی روباهی بسیار باهوش و بازیگوش بود. او به آنا کمک می‌کرد تا در جنگل گم نشود و از او در برابر حیوانات دیگر محافظت می‌کرد. مردم روستا وقتی فهمیدند که آنا با یک روباه دوست شده است، بسیار تعجب کردند. آن‌ها به آنا گفتند که این کار خطرناک است و روباه ممکن است به او آسیب برساند. اما آنا به آن‌ها گفت: "نارنجی دوست من است و به من آسیبی نمی‌رساند." آنا و نارنجی به همه نشان دادند که دوستی بین انسان‌ها و حیوانات ممکن است. آن‌ها به همه یاد دادند که نباید بر اساس ظاهر دیگران قضاوت کنند. خرس کوچولو با خواندن این داستان، فهمید که همه موجودات، چه بزرگ و چه کوچک، چه حیوان و چه انسان، می‌توانند با هم دوست شوند. او همچنین فهمید که نباید بر اساس ظاهر دیگران قضاوت کنیم.
بعد از تمام شدن داستان، خرس کوچولو به فکر فرو رفت. او به یاد آورد که یک بار، یکی از همکلاسی‌هایش به خاطر اینکه موهای فر داشت مورد تمسخر قرار گرفته بود. خرس کوچولو تصمیم گرفت که به آن همکلاسی کمک کند.
روز بعد، خرس کوچولو به مدرسه رفت و به سراغ دوستش رفت. او به دوستش گفت: "موهای فر خیلی قشنگه. من دوست دارم موهای فر داشته باشم."
دوست خرس کوچولو از حرف‌های او خوشحال شد. او فهمید که خرس کوچولو به او اهمیت می‌دهد. از آن روز به بعد، دیگر هیچ‌کس دوست خرس کوچولو را مسخره نمی‌کرد.
خرس کوچولو با خوشحالی به خواب رفت. او خواب دید که با آنا و نارنجی در جنگل بازی می‌کند. آن‌ها با هم خندیدند و از بودن در کنار هم لذت بردند.
ادامه داستان: خرس کوچولو هر شب قبل از خواب، به داستان‌هایش فکر می‌کرد. او به یاد همه شخصیت‌های داستان‌هایش می‌افتاد و از آن‌ها چیزهای زیادی یاد می‌گرفت. خرس کوچولو فهمید که همه موجودات، چه بزرگ و چه کوچک، چه حیوان و چه انسان، حق دارند که دوست داشته شوند و به آن‌ها احترام گذاشته شود. او همچنین فهمید که مهربانی، دوستی و پذیرش دیگران، مهم‌ترین چیز در زندگی است. خرس کوچولو تصمیم گرفت که همیشه مهربان باشد و به همه کمک کند. او می‌خواست دنیایی بسازد که در آن همه موجودات با هم در صلح و آرامش زندگی کنند.

داستان دوچرخه سه نفره

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

Material Tailwind is a framework that enhances Tailwind CSS with additional styles and components.
You can use Material Tailwind by importing its components into your Tailwind CSS project.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.

داستان تولد بامبی

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

Material Tailwind is a framework that enhances Tailwind CSS with additional styles and components.
You can use Material Tailwind by importing its components into your Tailwind CSS project.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.

داستان گروه موسیقی

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

Material Tailwind is a framework that enhances Tailwind CSS with additional styles and components.
You can use Material Tailwind by importing its components into your Tailwind CSS project.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.

داستان شبانه

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

Material Tailwind is a framework that enhances Tailwind CSS with additional styles and components.
You can use Material Tailwind by importing its components into your Tailwind CSS project.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.

داستان بازگشت به مدرسه

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

Material Tailwind is a framework that enhances Tailwind CSS with additional styles and components.
You can use Material Tailwind by importing its components into your Tailwind CSS project.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.

داستان پیاده روی

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

Material Tailwind is a framework that enhances Tailwind CSS with additional styles and components.
You can use Material Tailwind by importing its components into your Tailwind CSS project.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.

داستان آشنایی با شیر

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

Material Tailwind is a framework that enhances Tailwind CSS with additional styles and components.
You can use Material Tailwind by importing its components into your Tailwind CSS project.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.

داستان ماهیگیری

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

Material Tailwind is a framework that enhances Tailwind CSS with additional styles and components.
You can use Material Tailwind by importing its components into your Tailwind CSS project.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.

داستان تنه درخت

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

Material Tailwind is a framework that enhances Tailwind CSS with additional styles and components.
You can use Material Tailwind by importing its components into your Tailwind CSS project.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.

 

نظرات chat تعداد:صفر عدد


نیکولندی جان با ثبت نظر میتونی امتیاز دریافت کنی

Loading...
نمایش بیشتر