infoImage
ارسال رایگان برای خریدِ بالای ۹۰۰ هزار تومان
logo سوالات پیش از خرید نیکولند
سوالات پرتکرار

سلام به روی ماهت

جواب سوالات رو میتونی اینجا پیدا کنی

اگر نبود میتونی بهمون زنگ بزنی، خوشحال میشیم صدای زیبات رو بشنویم

کالاهای موردنظرت رو به سبدخریدت اضافه کن، شماره موبایلت رو وارد کن، نوع ارسالت رو انتخاب کن، آدرست رو وارد کن، نحوه پرداختت رو انتخاب کن، بعد از تکمیل خرید و پرداخت، ازطرف سایت نیکولند برات پیامک ثبت سفارش میاد.

هزینه ارسال با پست پیشتاز به سراسر ایران 45000 تومان

هزینه ارسال با پیک فقط مخصوص تهران 59000 تومان

اگر پست رو انتخاب کردی، دو تا شش روزکاری بعد از ثبت سفارش بسته به دستت میرسه.

و اگر پیک رو انتخاب کردی، در زمان انتخابی خودت بسته به دستت میرسه.

جواب سوالتو پیدا نکردی؟

بهمون زنگ بزن

44167250 - 021

magnifier
Loading...

قصه های دفتر حاشیه دار رنگی خرگوش

دوشنبه ۱ فروردین ۱ ساعت ۱۲:۰۰:۰۰
قصه های دفتر حاشیه دار رنگی خرگوش

قصه اول: بامبی، خرگوش و ماجرای دوچرخه

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

قسمت اول: بامبی، خرس کوچولوی دوست داشتنی، با هیجان سوار دوچرخه جادویی‌اش شد. جیک جیک، پرنده کوچولو و رنگارنگ، همیشگی بامبی، روی زین دوچرخه جا خوش کرده بود و با خوشحالی بال‌هایش را تکان می‌داد. امروز یک روز خاص بود؛ روزی که بامبی تصمیم گرفته بود به جنگل برود و با دوستش نیکی، خرگوش بازیگوش، مسابقه دو بدهد.
قسمت دوم: وقتی به جنگل رسیدند، نیکی با ذوق و شوق به استقبال بامبی آمد. نیکی با چشمان براق به دوچرخه بامبی نگاه کرد و گفت: “وای بامبی! دوچرخه‌ات خیلی باحاله! من هم می‌خواهم سوار شوم.” بامبی با مهربانی گفت: “البته که می‌توانی سوار شوی، نیکی. بیا سوار شو تا با هم به سمت محل مسابقه برویم.”
قسمت سوم: آنها با هم سوار دوچرخه شدند. نیکی جلوی بامبی نشسته بود و بامبی هم با احتیاط پدال می‌زد. جیک جیک هم با خوشحالی بالای سرشان پرواز می‌کرد و برایشان آواز می‌خواند. بعد از مدتی، به محل مسابقه رسیدند. یک مسیر زیبا و پرپیچ و خم در میان درختان جنگل. نیکی و بامبی در خط شروع قرار گرفتند و با شمارش جیک جیک، مسابقه را شروع کردند.
قسمت چهارم: نیکی با پاهای بلند و سریعش مثل برق از بامبی جلو زد. بامبی هم تمام تلاشش را می‌کرد تا به نیکی برسد، اما نمی‌توانست. جیک جیک از بالای درختان به آنها نگاه می‌کرد و با صدای بلند تشویقشان می‌کرد.
قسمت پنجم: نیکی به خط پایان رسید و با خوشحالی دست‌هایش را بالا برد. بامبی هم کمی بعد به خط پایان رسید و با لبخند به نیکی تبریک گفت. نیکی به بامبی گفت: “بامبی، تو خیلی خوب دویدی، اما من اول شدم!” بامبی با مهربانی گفت: “آفرین نیکی، تو خیلی سریع هستی. مهم نیست که کی اول شده، مهم این است که با هم خوش گذراندیم.”
قسمت ششم: بعد از مسابقه، آنها روی چمن نرم جنگل نشستند و استراحت کردند. جیک جیک هم روی شاخه درختی نشست و برایشان داستانی تعریف کرد. آنها تا غروب خورشید در جنگل بازی کردند و از بودن کنار هم لذت بردند.
قسمت هفتم: وقتی وقت برگشت به خانه شد، بامبی و نیکی سوار دوچرخه شدند و به سمت خانه حرکت کردند. نیکی به بامبی گفت: “بامبی، امروز خیلی خوش گذشت. ممنون که با من بازی کردی.” بامبی هم گفت: “خواهش می‌کنم نیکی. من هم خیلی خوش گذشت.” آن شب، بامبی و نیکی با خاطرات خوشی که داشتند به خواب رفتند. آنها فهمیدند که مهم‌ترین چیز در دوستی، خوش گذرانی و لذت بردن از کنار هم بودن است. پیام داستان: * اهمیت دوستی: دوستان خوب همیشه به هم کمک می‌کنند و به یکدیگر احترام می‌گذارند. * لذت بردن از بازی: بازی کردن و تفریح کردن برای رشد کودکان بسیار مهم است. * قبول تفاوت‌ها: هر کسی ویژگی‌های خاص خودش را دارد و باید به تفاوت‌های یکدیگر احترام بگذاریم. * اهمیت کار گروهی: کار کردن به صورت گروهی و همکاری با یکدیگر باعث می‌شود که به موفقیت‌های بزرگتری دست پیدا کنیم. این داستان به کودکان می‌آموزد که دوستی، همکاری و احترام به یکدیگر چقدر مهم است. همچنین به کودکان یاد می‌دهد که از تفاوت‌هایشان لذت ببرند و به خاطر شکست خوردن ناراحت نشوند.

داستان زرافه شجاع و خرگوش ترسو

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

قسمت اول: زرافه گردن دراز و خرگوش کوچک و سفید، بهترین دوستان جنگل بودند. آن‌ها هر روز با هم بازی می‌کردند، به همدیگر کمک می‌کردند و از بودن در کنار هم لذت می‌بردند. زرافه با قد بلندش می‌توانست بالای درختان برود و برای خرگوش از میوه‌های خوشمزه بیاورد و خرگوش هم با زیرکی و چابکی، آجیل و سبزی‌های خوشمزه برای زرافه پیدا می‌کرد.
قسمت دوم: یک روز آفتابی، آن‌ها در کنار رودخانه نشسته بودند و به ابرهای سفید و نرمی که در آسمان شناور بودند، نگاه می‌کردند. خرگوش ناگهان با صدای لرزانی به زرافه گفت: “زرافه، تو از هیچ چیز نمی‌ترسی؟” زرافه با لبخندی بزرگ جواب داد: “نه، من از هیچ چیز نمی‌ترسم. من قوی و بلند قد هستم و می‌توانم از خودم محافظت کنم.”
قسمت سوم: خرگوش با اندوه گفت: “من برعکس تو، از همه چیز می‌ترسم. حتی از باد ملایم هم می‌ترسم!” زرافه با مهربانی به خرگوش نگاه کرد و گفت: “ترسیدن چیز بدی نیست، خرگوش کوچولو. همه ما گاهی اوقات از چیزی می‌ترسیم. اما نباید بگذاریم ترس مانع از انجام کارهایمان شود. مهم این است که با ترس خود روبرو شویم و به آن غلبه کنیم.”
قسمت چهارم: خرگوش با تعجب به زرافه نگاه کرد. او فکر می‌کرد که فقط زرافه‌ها از هیچ چیز نمی‌ترسند. زرافه برای اینکه به خرگوش کمک کند، پیشنهاد داد که با هم به سمت جنگل بروند. خرگوش کمی ترسید، اما به خاطر دوستی‌اش با زرافه قبول کرد.
قسمت پنجم: در راه جنگل، خرگوش از هر صدایی می‌ترسید. صدای خش‌خش برگ‌ها، صدای شکستن شاخه‌ها و حتی صدای وزش باد، او را می‌ترساند. زرافه با صبر و حوصله به خرگوش آرامش می‌داد و به او می‌گفت که هیچ خطری آن‌ها را تهدید نمی‌کند.
قسمت ششم: وقتی به وسط جنگل رسیدند، خرگوش دید که یک روباه حیله‌گر، به سمت جوجه‌های یک پرنده رفته است. خرگوش با دیدن این صحنه، فراموش کرد که می‌ترسد و با سرعت به سمت روباه دوید. روباه با دیدن خرگوش، ترسید و فرار کرد. جوجه‌ها هم از خرگوش تشکر کردند.
قسمت هفتم: زرافه از شجاعت خرگوش تعجب کرد و به او گفت: “تو خیلی شجاع هستی خرگوش. من به تو افتخار می‌کنم.” خرگوش با خوشحالی گفت: “من فکر می‌کردم که فقط تو شجاع هستی، اما حالا می‌دانم که من هم می‌توانم شجاع باشم.” از آن روز به بعد، خرگوش دیگر از هیچ چیز نمی‌ترسید. او یاد گرفته بود که با ترس‌هایش روبرو شود و به آن‌ها غلبه کند. زرافه و خرگوش همیشه بهترین دوستان بودند و به همدیگر کمک می‌کردند.

داستان : فیل و خرگوش باهوش

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

قسمت ۱: پشمک خرگوش باهوش، همیشه به دنبال راه‌هایی برای پیدا کردن غذا بود. او عاشق هویج بود و هر روز به دنبال هویج‌های تازه می‌گشت.
قسمت ۲: یک روز، پشمک به باغچه خرگوش‌های همسایه رسید. باغچه پر از هویج‌های بزرگ و آبدار بود. پشمک دهانش آب افتاد و به این فکر کرد که چطور می‌تواند چند تا از این هویج‌ها را برای خودش بردارد.
قسمت ۳: او به اطراف نگاه کرد و مطمئن شد که هیچ‌کس او را نمی‌بیند. با احتیاط به سمت باغچه رفت و یک هویج بزرگ برداشت و به سرعت به سمت جنگل دوید. او از اینکه توانسته بود یک هویج بزرگ بدزدد، خیلی خوشحال بود.
قسمت ۴: اما وقتی به جنگل رسید، احساس بدی به او دست داد. او به یاد حرف‌های مادرش افتاد که همیشه به او می‌گفت دزدیدن کار بدی است. پشمک فهمید که کار اشتباهی کرده است.
قسمت ۵: او هویج را در دستش گرفت و به باغچه خرگوش‌های همسایه برگشت. با کمی ترس به باغچه نزدیک شد و هویج را روی زمین گذاشت. سپس به سرعت به سمت جنگل دوید.
قسمت ۶: او دلش می‌خواست به خرگوش‌های همسایه بگوید که خیلی متاسف است، اما جرات نکرد. پشمک از آن روز به بعد، دیگر هرگز چیزی را ندزدید.
قسمت ۷: او یاد گرفت که همیشه باید صادق باشد و به دیگران احترام بگذارد. او فهمید که خوشحالی واقعی در دزدیدن نیست، بلکه در کارهای خوب و درست است.

داستان نامه برای خرگوش دیگر

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

قسمت اول: خرگوش کوچولو با خوشحالی قلم را برداشت و کاغذ سفید را مقابلش گذاشت. یاد خاطرات شیرینش با دوست قدیمی‌اش افتاد و لبخندی بر لبش نشست. پارسال، در باغچه‌ی همسایه، با خرگوشی دیگر دوستی صمیمانه‌ای برقرار کرده بود. آن‌ها ساعت‌ها با هم بازی می‌کردند، هویج‌های تازه را با اشتها می‌جیدند و در مزرعه‌ی همسایه ماجراجویی می‌کردند.
قسمت دوم: خرگوش کوچولو به یاد آن روز افتاد که در مزرعه گم شده بودند. آن‌ها برای پیدا کردن راه خروج، ساعت‌ها در میان بوته‌ها و علف‌های بلند جستجو کرده بودند. هر چقدر می‌گشتند، بیشتر گم‌تر می‌شدند. ناگهان، صدای خنده‌ی بلندی شنیدند. خرگوش دوستش را پیدا کرده بود که پشت یک کاهدان پنهان شده بود. هر دو از خنده غش می‌کردند.
قسمت سوم: خرگوش کوچولو در نامه‌اش نوشت: «دوست خوبم، یادت می‌آید آن روز که توی مزرعه گم شدیم و کلی دنبال هم گشتیم؟ چه قدر خنده‌دار بود! تو خیلی بامزه هستی. وقتی پشت آن کاهدان پنهان شده بودی، من کلی دنبال تو گشتم. فکر می‌کردم اتفاقی برایت افتاده است. وقتی پیدایت کردم، از خوشحالی نمی‌دانستم چه کار کنم.»
قسمت چهارم: خرگوش کوچولو به این فکر می‌کرد که دوستش الان کجا باشد و چه کار کند. شاید او هم مانند او، به یاد روزهای خوش گذشته افتاده باشد. خرگوش کوچولو امیدوار بود که دوستش نامه‌اش را بخواند و به او جواب بدهد.
قسمت پنجم: بعد از نوشتن نامه، خرگوش کوچولو آن را تا کرد و در پاکت کوچکی گذاشت. او پاکت را با یک روبان قشنگ بست و روی آن چند قلب قرمز کشید. سپس، پاکت را برداشت و به سمت صندوق پستی دوید. او نامه را داخل صندوق انداخت و با خیالی آسوده به خانه برگشت.
قسمت ششم: خرگوش کوچولو در حالی که روی تختش دراز کشیده بود، به دوستش فکر می‌کرد. او امیدوار بود که دوستی آن‌ها همیشه پایدار بماند.
از کودکان بخواهید که برای بهترین دوست خود نامه بنویسند و در آن از خاطرات خوبشان با هم بگویند. * از کودکان بخواهید که نقاشی‌هایی از ماجراجویی‌های خرگوش کوچولو و دوستش بکشند. * با کودکان بازی‌هایی انجام دهید که به تقویت مهارت‌های اجتماعی آن‌ها کمک کند.

داستان شیر و خرگوش ترسو

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

قسمت اول: شیر با صدای بم و مهیبی شروع کرد به تعریف کردن ماجراجویی شبانه‌اش برای خرگوش کوچولو. خرگوشی که از ترس کوچکترین صداها هم می‌لرزید. شیر گفت: «دیشب خواب عجیبی دیدم، خرگوش کوچولو. خواب دیدم که دارم از پله‌هایی خیلی بلند، بلندتر از بلندترین درخت جنگل، بالا می‌روم. آنقدر بالا رفتم که به ماه رسیدم!»
قسمت دوم: چشمان خرگوش از تعجب گرد شد. او هرگز به ماه نزدیک نشده بود. شیر ادامه داد: «وقتی به ماه رسیدم، دیدم که ماه پر از پنبه‌های نرم و سفیدی است. انگار که روی یک ابر بزرگ و پفکی نشسته‌ام.»
قسمت سوم: خرگوش با ترس پرسید: «وای، شیر جان! نکنه از آن پله‌ها بیفتی؟» شیر خندید و گفت: «نه بابا، خرگوش کوچولو! من خیلی مراقب بودم. آهسته آهسته و با احتیاط بالا رفتم. انگار داشتم از یک پلکان خیلی نرم بالا می‌رفتم.»
قسمت چهارم: خرگوش سرش را به نشانه تایید تکان داد. او می‌دانست که شیر خیلی قوی و باهوش است. شیر ادامه داد: «وقتی روی ماه ایستادم، به زمین نگاه کردم. همه چیز خیلی کوچک به نظر می‌رسید. جنگل، رودخانه، حتی خانه تو هم از اینجا مثل یک نقطه کوچک بود.»
قسمت پنجم: خرگوش با دهان باز به حرف‌های شیر گوش می‌داد. او هرگز تصور نمی‌کرد که دنیا از بالا اینقدر کوچک باشد. شیر گفت: «بعد از اینکه مدتی روی ماه بازی کردم، تصمیم گرفتم برگردم. دوباره از همان پله‌ها پایین آمدم و به زمین رسیدم.»
قسمت ششم: خرگوش با حسرت گفت: «ای کاش من هم می‌توانستم به ماه بروم.» شیر با مهربانی به خرگوش نگاه کرد و گفت: «تو هم می‌توانی، خرگوش کوچولو. فقط باید کمی شجاع باشی.» خرگوش با تعجب پرسید: «شجاع؟ مگر من می‌توانم شجاع باشم؟» شیر سرش را تکان داد و گفت: «البته که می‌توانی! شجاع بودن یعنی از ترس‌هایت غلبه کنی. تو هم مثل من می‌توانی کارهای بزرگی انجام دهی.»
قسمت هفتم: خرگوش کمی فکر کرد. او می‌دانست که شیر راست می‌گوید. او باید سعی می‌کرد از ترسش غلبه کند. شیر به خرگوش گفت: «می‌دانی، حتی قوی‌ترین شیرها هم گاهی اوقات می‌ترسند. اما آن‌ها به جای اینکه از ترسشان فرار کنند، با آن روبرو می‌شوند.» خرگوش به شیر لبخند زد و گفت: «تو خیلی خوب هستی، شیر جان. من سعی می‌کنم شجاع‌تر باشم.» شیر سر خرگوش را نوازش کرد و گفت: «مطمئنم که می‌توانی، خرگوش کوچولو. تو خیلی باهوش و مهربانی.»

داستان روباه و خرگوش کنجکاو

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

روباه بانمک با بادکنک‌های رنگارنگش که زیر نور خورشید برق می‌زدند، روی چمن‌های نرم نشست. هر کدام از بادکنک‌ها شکلی متفاوت داشت؛ یکی مثل ماه گرد بود، دیگری مثل ستاره نوک‌تیز، و سومی مثل ابر پف کرده. روباه با لبخند به بادکنک‌هایش نگاه می‌کرد و از دیدن آن‌ها لذت می‌برد.
ناگهان، خرگوشی با گوش‌های بلند و چشمان براق از میان بوته‌ها بیرون پرید. او با دیدن بادکنک‌های رنگارنگ روباه، کنجکاوی‌اش برانگیخته شد و با سرعت به سمت روباه دوید. خرگوش با نفس نفس زدن ایستاد و با چشمان گرد شده به بادکنک‌ها خیره شد. سپس با صدای نازکی پرسید: «روباه عزیز، این بادکنک‌های قشنگ از کجا آمده‌اند؟ من هرگز چنین بادکنک‌هایی ندیده‌ام!»
روباه با لبخند به خرگوش نگاه کرد و گفت: «این‌ها هدیه‌ای خاص هستند. آن‌ها از سوی ماه و ستاره‌ها به من داده شده‌اند.» خرگوش با تعجب ابروهایش را بالا انداخت و گفت: «واقعاً؟ ماه و ستاره‌ها به تو بادکنک داده‌اند؟» روباه سرش را تکان داد و گفت: «بله، آن‌ها می‌خواستند شب‌های زمین را روشن‌تر کنند و من را خوشحال کنند.»
خرگوش با هیجان بیشتری پرسید: «پس این بادکنک‌ها جادویی هستند؟» روباه با خنده گفت: «می‌توانی این‌طور فکر کنی. آن‌ها می‌توانند ما را به جاهای دور و نزدیک ببرند و هر چیزی که بخواهیم به ما نشان دهند.» خرگوش با چشمان درشت شده به روباه خیره شد و گفت: «وای، چه جالب! من هم می‌خواهم با یکی از این بادکنک‌ها پرواز کنم.»
روباه به خرگوش گفت: «اگر بخواهی، می‌توانی یکی از بادکنک‌هایم را امتحان کنی. اما باید مراقب باشی و محکم به آن بچسبی.» خرگوش با خوشحالی قبول کرد و به آرامی به یکی از بادکنک‌ها چسبید. با یک نفس عمیق، بادکنک شروع به باد شدن کرد و خرگوش را به آرامی از روی زمین بلند کرد.
خرگوش با هیجان به اطراف نگاه می‌کرد. او از بالای درخت‌ها و بوته‌ها به پایین نگاه می‌کرد و همه چیز را کوچک‌تر از همیشه می‌دید. او احساس می‌کرد که می‌تواند تا آسمان پرواز کند و به ماه و ستاره‌ها نزدیک شود.
خرگوش با هیجان به اطراف نگاه می‌کرد. او از بالای درخت‌ها و بوته‌ها به پایین نگاه می‌کرد و همه چیز را کوچک‌تر از همیشه می‌دید. او احساس می‌کرد که می‌تواند تا آسمان پرواز کند و به ماه و ستاره‌ها نزدیک شود.در همین حین، زرافه بلندقد و خرگوش بانمک از بالای تپه به آن‌ها نگاه می‌کردند. زرافه با صدای بلند گفت: «خرگوش خیلی خوشحال است. او همیشه دوست دارد چیزهای جدید یاد بگیرد و تجربه‌های جدیدی کسب کند.» خرگوش هم با تکان دادن گوش‌هایش گفت: «من خیلی خوشحالم که روباه به من اجازه داد با بادکنکش پرواز کنم.»

داستان خرس کتابخوان و خرگوش زرنگ

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

خرس کوچک با لذت تمام دماغش را مالش داد. چه بویی! بوی شیر گرم و کتاب‌های قدیمی، اتاقش را پر کرده بود. او هر شب قبل از خواب، این روتین دوست‌داشتنی را تکرار می‌کرد. ابتدا دندان‌هایش را مسواک می‌زد و بعد روانه اتاقش می‌شد. لباس خواب نرمش را می‌پوشید و با پاهای برهنه روی فرش راه می‌رفت. کنار پنجره اتاقش، مبل راحتی‌ای بود که مخصوص خودش بود. خرس کوچک با احتیاط روی مبل نشست و به بیرون خیره شد. آسمان شب، پرده زیبایی از ستاره‌ها را به نمایش گذاشته بود. ماه هم مثل یک توپ نقره‌ای بزرگ، در آسمان می‌درخشید.
خرس کوچک فنجانی پر از شیر گرم برداشت و به آرامی جرعه‌ای از آن نوشید. شیر گرم، بدنش را گرم و روحش را آرام می‌کرد. بعد از نوشیدن شیر، به سراغ قفسه کتاب‌هایش رفت. قفسه کتاب‌ها پر بود از کتاب‌های رنگارنگ با طرح‌های مختلف. خرس کوچک با دقت به کتاب‌ها نگاه کرد و کتابی را انتخاب کرد که تا به حال نخوانده بود.
کتاب را باز کرد و شروع به خواندن کرد. در این کتاب، قصه خرگوشی زرنگ و باهوش تعریف شده بود. این خرگوش همیشه می‌خواست اول از همه به خط پایان برسد. او در هر مسابقه‌ای که شرکت می‌کرد، با تمام سرعتش می‌دوید. اما یک روز، اتفاقی افتاد که باعث شد خرگوش زرنگ به فکر فرو برود.
خرگوش در یک مسابقه دویدن شرکت کرده بود. او با تمام توانش می‌دوید و از همه جلوتر بود. اما آنقدر سریع می‌دوید که راه را گم کرد. او در جنگلی تاریک سرگردان شده بود و نمی‌دانست که باید به کدام سمت برود. وقتی به خودش آمد، دید که همه شرکت‌کنندگان از او جلوترند و به خط پایان رسیده‌اند. خرگوش خیلی ناراحت شد. او فهمید که عجله کردن همیشه خوب نیست. گاهی اوقات، باید با دقت و حوصله عمل کرد تا به موفقیت رسید. از آن روز به بعد، خرگوش زرنگ تصمیم گرفت که دیگر عجله نکند و با حوصله و دقت کارهایش را انجام دهد.
خرس کوچک با خواندن این داستان، درس مهمی گرفت. او فهمید که عجله کردن می‌تواند باعث شود فرصت‌های خوب را از دست بدهیم. او تصمیم گرفت که همیشه با حوصله و دقت کارهایش را انجام دهد. بعد از تمام شدن داستان، خرس کوچک کتاب را بست و به سقف اتاقش خیره شد. او به خرگوش زرنگ فکر می‌کرد و به این فکر می‌کرد که چقدر خوب است که انسان از اشتباهات خودش درس بگیرد. خرس کوچک با خیالی آسوده به خواب رفت. در خواب، او خود را در یک مسابقه دویدن می‌دید. اما این بار، او با حوصله و دقت می‌دوید و به همه نشان می‌داد که عجله کردن همیشه بد نیست.
صبح روز بعد، خرس کوچک با انرژی زیادی از خواب بیدار شد. او از تختش پایین آمد و به سمت پنجره رفت. خورشید با تمام قدرت می‌تابید و پرندگان با صدای بلند آواز می‌خواندند. خرس کوچک لبخندی زد و به روز جدید سلام کرد. او تصمیم گرفت که امروز یک روز متفاوت باشد. او می‌خواست به جنگل برود و به حیوانات کمک کند. او یک سبد بزرگ برداشت و داخل آن میوه و آجیل گذاشت. سپس به سمت جنگل حرکت کرد.
در جنگل، خرس کوچک به دنبال حیوانات گشت. او به سنجاب‌ها آجیل داد، به پرندگان دانه داد و به خرگوش‌ها هویج داد. همه حیوانات از مهربانی خرس کوچک خیلی خوشحال شدند. خرس کوچک با دیدن شادی حیوانات، احساس خوبی پیدا کرد. او فهمید که کمک کردن به دیگران، یکی از بهترین کارهایی است که می‌توان انجام داد.

داستان دوچرخه سه نفره

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

Material Tailwind is a framework that enhances Tailwind CSS with additional styles and components.
You can use Material Tailwind by importing its components into your Tailwind CSS project.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.

داستان تولد بامبی

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

Material Tailwind is a framework that enhances Tailwind CSS with additional styles and components.
You can use Material Tailwind by importing its components into your Tailwind CSS project.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.

داستان گروه موسیقی

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

Material Tailwind is a framework that enhances Tailwind CSS with additional styles and components.
You can use Material Tailwind by importing its components into your Tailwind CSS project.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.

داستان شبانه

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

Material Tailwind is a framework that enhances Tailwind CSS with additional styles and components.
You can use Material Tailwind by importing its components into your Tailwind CSS project.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.

داستان بازگشت به مدرسه

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

Material Tailwind is a framework that enhances Tailwind CSS with additional styles and components.
You can use Material Tailwind by importing its components into your Tailwind CSS project.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.

داستان پیاده روی

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

Material Tailwind is a framework that enhances Tailwind CSS with additional styles and components.
You can use Material Tailwind by importing its components into your Tailwind CSS project.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.

داستان آشنایی با شیر

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

Material Tailwind is a framework that enhances Tailwind CSS with additional styles and components.
You can use Material Tailwind by importing its components into your Tailwind CSS project.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.

داستان ماهیگیری

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

Material Tailwind is a framework that enhances Tailwind CSS with additional styles and components.
You can use Material Tailwind by importing its components into your Tailwind CSS project.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.

داستان تنه درخت

این داستان هفت بخش دارد، به هر صفحه که مشابه این صفحه بود، رسیدید بخش بعدی را بخوانید:

Material Tailwind is a framework that enhances Tailwind CSS with additional styles and components.
You can use Material Tailwind by importing its components into your Tailwind CSS project.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.
Material Tailwind allows you to quickly build modern, responsive websites with a focus on design.

 

نظرات chat تعداد:صفر عدد


نیکولندی جان با ثبت نظر میتونی امتیاز دریافت کنی

Loading...
نمایش بیشتر
Some text some message..