سلام به روی ماهت
جواب سوالات رو میتونی اینجا پیدا کنی
اگر نبود میتونی بهمون زنگ بزنی، خوشحال میشیم صدای زیبات رو بشنویم
کالاهای موردنظرت رو به سبدخریدت اضافه کن، شماره موبایلت رو وارد کن، نوع ارسالت رو انتخاب کن، آدرست رو وارد کن، نحوه پرداختت رو انتخاب کن، بعد از تکمیل خرید و پرداخت، ازطرف سایت نیکولند برات پیامک ثبت سفارش میاد.
هزینه ارسال با پست پیشتاز به سراسر ایران 45000 تومان
هزینه ارسال با پیک فقط مخصوص تهران 59000 تومان
اگر پست رو انتخاب کردی، دو تا شش روزکاری بعد از ثبت سفارش بسته به دستت میرسه.
و اگر پیک رو انتخاب کردی، در زمان انتخابی خودت بسته به دستت میرسه.
جواب سوالتو پیدا نکردی؟
بهمون زنگ بزن
44167250 - 021
وقت کتاب خواندنِ
آدم کوچولوها فردای آن روز با فکر اینکه پنیر سر جایش هست به ایستگاه پنیر "پ" آمدند. اما اوضاع تغییر نکرده بود.آنها نمی دانستند چکار کنند. هو نمیخواست قبول کند که ذخیره پنیرشان به مرور زمان کم شده بود. او فکر می کرد پنیرشان یکدفعه تمام شده است. هم بارها و بارها قضیه را تحلیل کرد و در آخر گفت : " چرا این کار را با من کردند ؟".
هم فکر می کرد شخصی از بیرون باعث این اتفاق شده است.
هو به اطرافش نگاه کرد و یاد اسنیف و اسکری افتاد. به هم گفت : " اسنیف و اسکری کجا هستند ؟ نکند آنها چیزی می دانند که ما نمی دانیم!"
هم با تمسخر گفت : " آنها چه می دانند؟ آنها فقط موشند و نسبت به اتفاقات واکنش نشان می دهیم. ما آدم کوچولو هستیم و از موش ها باهوش تریم. ما باید بتوانیم این مسئله را حل کنیم."
هو گفت : " درسته ما از موش ها باهوش تریم اما انگار آنها زیرکانه تر عمل کردند. اینجا اوضاع تغییر کرده، شاید ما هم باید تغییر کنیم.
اما هم نمی خواست قبول کند که شرایط تغییر کرده و او هم باید تغییر کند.
وقتی آدم کوچولوها در حال بحث و تحلیل بودند و هر لحظه ناامیدتر می شدند، اسنیف و اسکری در حال یافتن پنیر جدید در مارپیچ بودند. آنها فقط به فکر یافتن پنیر بودند. ابتدا چیزی پیدا نکردند اما بعد از مدتی ایستگاه پنیر "ن" را یافتند و از خوشحالی فریاد زدند.
هو گاهی به اسنیف و اسکری فکر می کرد که پنیر جدیدی یافته اند و از خوردن آن لذت می برند و با خود فکر می کرد چقدر خوب می شود اگر او هم در مارپیچ به ماجراجویی بپردازد و پنیر تازه ای پیدا کند. او در خیالش آن را مزه مزه می کرد و هرچه تصویر پنیر در ذهنش واضح تر می شد بیشتر خود را آماده ترک ایستگاه پنیر "پ" می دید.
افرادی که در مقابل تغییر شرایط مقاومت می کنند یا مانند هم دیگران را مقصر می دانند و یا مانند هو فکر می کنند شرایط یکدفعه تغییر کرده است. شزوع به تجزیه و تحلیل می کنند و احساس ناامیدی به سراغشان می آید. و باز هم برخی مثل هم نمی پذیرند که باید تغییر کنند و برخی مانند هو کمی دیرتر، اما بالاخره می پذیرند که شرایط تغییر کرده و آنها نیز باید تغییر کنند. این افراد با فکر موفق شدن افرادی که زودتر حرکت کردند و تصور رسیدن به هدف جدیدی و پنیر تازه انگیزه، امید و شجاعت حرکت کردن را پیدا می کنند و با جسارت شروع به حرکت می کنند. حرکت کردن خوب است حتی اگر دیرتر از دیگران شروع کنیم. مهم این است که متوقف نشویم و پیش برویم ...
با هم کتاب بخونیم
نظرات تعداد:صفر عدد